سفارش تبلیغ
صبا ویژن

y divouneh

salam bacheha omidvaram k khub bashin,ghorbun2n beram,bacheha man y moddat nistam,amma ghol midam bade y mah bargardamo hatmane hatman up konam,rac ta yadam narefte begam bargashtam hatman esmamo 2 payamresan avaz mikonam.moraghebe khoubiya2n bashin,dou3tun daram,

ya aliگریه‌آور

Goodbye...

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/9/30ساعت 11:40 عصر توسط love نظرات ( ) |

friend - glittergraphicsite.com
سر کلاس درس معلم پرسید:هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟

هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردند ناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید .بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و

گفت:لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چیه؟

لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت:عشق؟

دوباره یه نیشخند زدو گفت:عشق... ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو

دیدی که بهت بگه عشق چیه؟

معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولی الان دارم از تو می پرسم

لنا گفت:بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهیشو حفظ کنید

و ادامه داد:من شخصی رو دوست داشتم و دارم از وقتی که عاشقش شدم

با خودم عهد بستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص

دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین

عهدی عمل کنه. گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم

خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری...

من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش

فهمیدم اون حتی قبل ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای

عشنگی بود sms بازی های شبانه صحبت های یواشکی ما باهم خیلی خوب

بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری

برای هم می کردیم من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت

خیلی گرم بودن عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی وجود یکی گرم

بشی عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو بهخاطرش از دست بدی عشق

یعنی از هر چیزو هز کسی به خاطرش بگذری اون زمان خانواده های ما زیاد

باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم

موضوع رو گفت پدرم ازین موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی کرد توی این

مدت بین ما یه چنین احساسی پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می خواست

عشق منو بزنه ولی من طاقت نداشتم نمی تونستم ببینم پدرم عشق منو

می زنه رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش می

کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم

که بجای من تورو بزنه من با یه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم

بخاطر من برو ... و اون رفت و پدرم منرو به رگبار کتک بست عشق یعنی

حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راححتیش تحمل کنی.بعد از این موضوع

غشق من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم

اون رفت و ازون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام

فرستاد که توش نوشته شده بود: لنای عزیز همیشه دوست داشتم و دارم

من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم منتظرت می مونم شاید ما

توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن پس من

زودتر می رمو اونجا منتظرت می مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش

دوستدار تو (ب.ش)

لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کردو گفت: خب خانم معلم

گمان می کنم جوابم واضح بود

معلم هم که به شدت گریه می کرد گفت:آره دخترم می تونی بشینی

لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم

مدرسه داخل شدو گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی

از بستگان

لنا بلند شد و گفت: چه کسی ؟

ناظم جواب داد: نمی دونم یه پسر جوان

دستهای لنا شروع کرد به لرزیدن پاهاش دیگه توان ایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتادو دیگه هم بلند نشد

آره لنای قصه ی ما رفته بود رفته بود پیش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن...

لنا همیشه این شعرو تکرار می کرد

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد

نوشته شده در یکشنبه 90/9/27ساعت 3:49 عصر توسط love نظرات ( ) |

friend - glittergraphicsite.com

زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »

آری... با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردی

 


نوشته شده در یکشنبه 90/9/27ساعت 3:45 عصر توسط love نظرات ( ) |

 

 

 

 

 

 

 

 

دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....

 کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من

 زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک

برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق

 بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی


نوشته شده در یکشنبه 90/9/27ساعت 3:43 عصر توسط love نظرات ( ) |

I miss you

I love you

Emo Girl

Lonely Girl

Lonely Girl

Sad Girl

Lonely Sad Girl

Sad Girl

Sad Girl

Sad Girl


نوشته شده در یکشنبه 90/9/27ساعت 3:28 عصر توسط love نظرات ( ) |

 

عکس های جالب و دیدنی روز ، www.irannaz.com

1- باهاش قراربذارید نرین سر قرار بعد با اون یکی دوست ...از جلوش رد شید
2- اگه تابستون بود بهش بگین که چقد بو عرق می ده.
3- با نامه عاشقونه ای که واستون نوشته موشک درست کنید.
4- یه شب دعوتش کنید بیاد خونتون و بگین هیچ کس خونه نیست و خودتون برید خونه دوستتون...
5- وقتی از احساساتش باهاتون حرف می زنه خمیازه بکشید
6- با کروات مورد علاقش دماغتونو پاک کنید.
7- آدامس جویده شدتون رو تو ماشینش جا بذارین(مناسب ترین مکان صندلی رانندست)
8- کادویی که واستون خریده رو جلو چشاش به یکی دیگه کادو بدین.
9- روز ولنتاین رو فراموش کنید
10- ازش بخواین با ماشینش برسونتتون سر قرار...
11- اگه لباس نو خریده بود بهش بگید اصلا رنگش بهش نمی یاد
12- موقع گرفتن عکس یادگاری با دوست ... مورد نظر واسش شاخ بذارین!
13- اگه کچله مرتب از مدل مو دوست ... قبلیتون واسش تعریف کنید...
14- واسه شام دعوتش کنید رستوران بعد که صورت حسابتون بالا رفت به یه بهونه ای قهر کنید و بیاین بیرون
15- موقع احوال پرسی با پسرای غریبه باهاشون سفت و محکم دست بدین
16-طوری بوسش کنید که جای رز لبتون رو صورتش بمونه بعد بهش هیچی نگید بذارید همون شکلی بره تو خیابون(یا بره خونه)
17- سر میر غذا از استفراغ چند روز پیشتون واسش تعریف کنید
18- روز تولدش بهش سی دی آهنگ های جواد یساری رو کادو بدین
19- به جشن تولدتون دعوتش نکنید
20- اگه واستون کادوی گرون قیمتی خرید بگید:خودم یدونه ازش داشتم..ولی خوب خریدی دیگه..دستت درد نکنه
21- وقتی باهاتون حرف می زنه بگید که چقد دهنش بو میده و چرا مسواک نمی زنه.


نوشته شده در چهارشنبه 90/9/23ساعت 3:2 عصر توسط love نظرات ( ) |

 

 راه و روشهای جلوگیری از عاشق شدن (طنز تصویری) ، www.irannaz.com

 راه و روشهای جلوگیری از عاشق شدن (طنز تصویری) ، www.irannaz.com

 راه و روشهای جلوگیری از عاشق شدن (طنز تصویری) ، www.irannaz.com

 راه و روشهای جلوگیری از عاشق شدن (طنز تصویری) ، www.irannaz.com

 

 راه و روشهای جلوگیری از عاشق شدن (طنز تصویری) ، www.irannaz.com

 راه و روشهای جلوگیری از عاشق شدن (طنز تصویری) ، www.irannaz.com

 راه و روشهای جلوگیری از عاشق شدن (طنز تصویری) ، www.irannaz.com

 راه و روشهای جلوگیری از عاشق شدن (طنز تصویری) ، www.irannaz.com

 راه و روشهای جلوگیری از عاشق شدن (طنز تصویری) ، www.irannaz.com


نوشته شده در چهارشنبه 90/9/23ساعت 2:6 عصر توسط love نظرات ( ) |

چقدر این روز ها نبودنت به چشم می اید
چقدر این روزها سخت میگذرد
برای همه خوشحالیم را می آورم و برای تو تنها غم دارم
تو میانه ی غم های من گم شده ای
یا
... من میانه ی نبودنت تو...
نمیدانم
چرا این روزها اینگونه میگذرد
چرا من بی تو زنده ام
یا تو هستی
یا من به نبودت عادت کرده ام
**************************
قدم برمیدارم
دلم تنگ میشود
برای گرفتن دستهاست
به رویا هایم دل میسپارم
تو حتی خودت را از رویا های منن گرفته ای بانو
حتی از رویا
 
(علی ضـــیا)

نوشته شده در شنبه 90/9/19ساعت 10:49 عصر توسط love نظرات ( ) |

friend - glittergraphicsite.com

دو خط موازی هیچوقت بهم نمیرسند
مگه اینکه
یکیشون برای دیگری بشکنه!


نوشته شده در سه شنبه 90/9/15ساعت 10:14 عصر توسط love نظرات ( ) |

friend - glittergraphicsite.com

می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد
بهم چی گفت ؟
جایی که میری مردمی داره که میشکننت !
نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی
تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری ...
قلب میذارم که جا بدی...
اشک میدم که همراهیت کنه...
و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم...


نوشته شده در سه شنبه 90/9/15ساعت 10:6 عصر توسط love نظرات ( ) |

   1   2      >

Design By : Pichak